سینمای بیمرزبان مرزبانان بیسینما
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۵۱۷۷۵
در فصلی از فیلم سرجوخه آلمانی در وسط برلین، خطاب به دکتر ارتشی و با اشاره به بلوکهای سیمانی چیده شده میگوید: «اونجارو میبینی؟ اون مرز آلمانه».
و آنسو، ارتش سرخ مستقر است. چهرهها و نمایی از سرجوخه و دکتر حکایتی تکاندهنده از تهاجم نظامی و کشاندن مرز یک کشور به دل جغرافیای آن است. فضاسازی و میزانسن اشک هر آدم وطنپرست و ملی و مردمی را درمیآورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اشاره به فیلم مذکور از این جهت است تا این پرسش را طرح کنیم که اگر مرزبانان و جانفشانی آنان نبود، مرز ایران کجا بود؟ و این پرسش مهمتر که جایگاه این سربازان غیور و حماسهآفرین در سینمای ایران کجاست؟ واقعا چرا سینما نسبت به این نیروهای دوستداشتنی بیمهری کرده است؟
هرچی فکر میکنم و به مغزم فشار میآورم، یادم نمیآید که در سینمای پس از انقلاب، فیلمی با محوریت و قهرمانی مرزبانان شجاع کشور ساخته شده باشد. آنهم در شرایطی که این نیروها همواره در معرض تهاجم بوده و مطابق آمار اعلام شده در همین روزها، فقط بیشتر از ۱۵نفر طی یک ماه اخیر شهید شدهاند.
ضمن اینکه در چند روز گذشته هم درگیری مرزی با طالبانها، شهادت دو مرزبان دیگر را در پی داشت. از سویی، ستاد نیروهای انتظامی برای اعزام نیروهای کادر به مناطق مرزی همواره با چالش جدی روبهرو بوده و هست و... حالا در نظر بگیرید چنین سوژههایی که بهشدت دراماتیک است و نیز باعث و بانی غرور ملی و برانگیختن حس میهنپرستی در تماشاگر خواهد شد، طی دوران پس از انقلاب به سینما راه پیدا نکرده است.
البته در تاریخ فیلمفارسی، آثاری با موضوع مرزبانی و ژاندارمریهای واقع در نقاط صفر مرزی کشور ساخته شده بود، ولی در پس از انقلاب فقط میتوان از فیلم برزخیها ساخته ایرج قادری با بازی محمدعلی فردین، محمدعلی کشاورز و... یاد کرد که ناصر ملکمطیعی هم نقش فرمانده پاسگاه مرزی را ایفا میکند و... این گزاره هم که آثاری در گونه دفاعمقدس با موضوعیت نبرد در شهرهای مرزی ساخته شده است، ربطی به تولید فیلمهایی با محوریت حضور سربازان و نیروهای مرزبانی در خطوط مرزی ندارد. وقتی این قضیه مهمتر تلقی میشود که میدانیم کشور ما علاوه بر تهدید از سوی گروههای تروریستی، بستر تنش با کشورهای همسایه را هم پیشرو دارد.
اینکه چرا کارگردانی مانند ایرج قادری سراغ یک موضوع ملی و در چارچوب حفظ مرزهای ایران میرود، منهای قوت و ضعفها و حاشیههای فیلم، اثبات میکند که در این گرایش نمیتوان از شبهروشنفکران و فعالان سیاسیکار درون سینما انتظار داشت که حب وطن را دستمایه آثار خود قرار دهند، بلکه چنین سوژههایی دربست در پیوند با مخاطب انبوه (فیلم برای مردم) و دغدغههای فکری و اعتقادات دینی وطنی قابل تعریف است، کمااینکه در همین اتفاقات اخیر شهادت مرزبانان دیدیم که جریانات مدعی حقوق بشری و این قبیل شعارهای دهان پرکن، درحد یکی دو خط توییت هم برای تسلیخاطر خانوادههای این سربازان ورود نکردند، بنابراین هممسلکان و همراهان این جریانات در همه حوزهها از جمله در سینما، نسبت به مرز و مرزبانی، خنثی و بعضا کنشهای دشمنانه بروز میدهند. اما نهادها و دستگاههای مرتبط و مسئول و بهخصوص ارگانهای مدعی تولید آثار استراتژیک کجای این قضیه هستند.
مثلا جایی مانند بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان بازوی اجرایی دولت در زمینه سینما که دارای بودجه عمومی است در اعم سالهای پشتسر به جای رصد کردن رخنهها و کمبودهایی که نیازمند فرهنگسازی است، دنبالهروی از شبهروشنفکران و فیلمهای جشنوارهای را بر ساخت فیلم با موضوعاتی مانند مرزبانان ترجیح داده است.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: سینمای ایران محمدتقی فهیم سینما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۵۱۷۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزی که پل شریدر فیلمساز معروف آمریکایی به تهران آمد
پل شریدر که به زودی با جدیدترین فیلمش راهی جشنواره کن میشود، پنج سال قبل در چنین روزی به بهانه حشنواره جهانی فیلم فجر در تهران حضور داشت و از سینمای ایران و آینده سینما صحبت کرد.
به گزارش ایسنا، تا پیش از شیوع کرونا و تغییرات مدیریتی در سینما، چند سالی بود که جشنواره فیلم فجر نه فقط در بهمنماه بلکه در اردیبهشتماه با ساختار و شمایلی متفاوت برگزار میشد و میزبان سینماگران و فیلمهایی از کشورهای دیگر بود.
جشنواره جهانی فجر با وجود برخی انتقادهایی که در داخل کشور نسبت به آن مطرح میشد، جایگاهی پیدا کرده بود که در همان چند دورهی برگزاری چهرههای بنامی از سینمای دنیا را به ایران کشاند از جمله پل ژوزف شریدر که درست در همین روز چهارم اردیبهشتماه در نشستی خبری در پردیس سینمایی چارسو مقابل خبرنگاران ایرانی نشست.
شریدر -فیلمنامهنویس و کارگردان مشهور امریکایی - که فیلمنامههای «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی را نوشته و در روزهای گذشته فیلم جدیدش با نام «اوه، کانادا» به بخش مسابقه اصلی جشنواره کن راه یافته است، اردیبهشت سال ۱۳۹۸ به جشنواره جهانی فجر در تهران آمد و پس از برگزاری یک کارگاه فیلمنامه نویسی، در یک نشست خبری پاسخگوی سوال اهالی رسانه شد.
او در آن نشست با اشاره به اینکه «در دنیا چند فستیوال هستند که میتوان جشنواره جهانی فجر را با آنها مقایسه کرد مثل جشنواره تورنتو ولی از ابعاد این جشنواره و تعداد فیلمهای حاضر در آن شگفتزده شدم» درباره آشنایی خود با سینمای ایران گفته بود: «درباره جایگاه سینمای ایران که تردیدی نیست چون جایگاه ویژهای دارد. در ۱۵ سال گذشته (تا سال ۱۳۹۸) سه نهضت ملی سینمای ایران، رومانی و آرژانتین شکل گرفته و همیشه این انتظار میرود که در هر جشنوارهای از سینمای ایران فیلمی حضور داشته باشد. برای بیشتر ما در غرب، سینمای ایران با کیارستمی شروع شد ولی بعد به فرهادی رسیدیم و حالا هم فیلمهای دیگری هستند. یکی از دوستان من گادفری چیشایر (منتقد آمریکایی) است که فیلمهای ایرانی زیادی دیده و کتابی درباره سینمای ایران مینویسد و به من فیلمهای ایرانی پیشنهاد میدهد.»
شریدر که سال گذشته در جشنواره فیلم ونیز با دریافت جایزه یک عمر دستاورد هنری تقدر شد، درباره آینده سینما با وجود شبکههای مختلف و کمپانیهایی مثل نتفلیکس بیان کرده بود: «من فکر میکنم در این صد سال هرچه آموختیم خیلی به کارمان نیاید چون همه چیز تغییر کرده، مدت زمان فیلمها عوض شده و اینکه کجا فیلم ببینیم و چگونگی پخش و عرضه، همگی تغییر کرده است. قبلاً فکر میکردم در یک مقطع گذار هستیم ولی الان فکر میکنم در یک مقطع گذار دائم هستیم. الان دیگر بازار هدف، آمریکاییها نیستند بلکه برای چینیها میسازیم.»
وی همچنین با اشاره به رشد روزافزون تکنولوژی گفته بود: «در حالیکه فیلمها منحصر به کلاس خاصی از فیلمسازان بودند، تکنولوژی این مرزها را شکسته و هر کسی میتواند فیلم بسازد. پس خبر خوب برای آینده سینما این است که هر کسی میتواند فیلم بسازد ولی خبر بد این است که دیگر نمیشود امرار معاش کرد.»
شریدر در بخشی دیگر از آن نشست درباره اینکه به نظر میرسد شناختش از سینمای ایران بیشتر با فیلمسازانی باشد که به نوعی سیاسی شناخته شدهاند، بیان کرده بود: «تا جایی که من میدانم دو نوع سینما در ایران وجود دارد؛ یکی برای مجامع عمومی است و یکی هم داخلی و من بیشتر فیلمهایی را دیدهام که بیرون نمایش داشتهاند، اما فیلمهایی را که درباره جنگ بوده چون خارج از کشور چندان نمایشی نداشته مسلماً ندیدهام. شما مثل فیلیپین دو سینمای داخلی و خارجی دارید و به همین دلیل دو جشنواره فجر هم دارید. با این حال من هیچکدام از کارگردانها مثل کیارستمی، فرهادی و پناهی را سیاسی نمیدانم ولی میدانم فیلمهای سیاسی جذابی میشود اینجا ساخت.
این فیلمساز امریکایی در آن مقطع در واکنش به تحریمهای رییس جمهور وقت ایالات متحده (دونالد ترامپ) علیه ایران و آسیبهای آن به هنرمندان و سینما با ابراز تأسف از تحریمها اظهار کرده بود: «الان دورانی است که نمیشود به امریکایی بودن افتخار کرد، در حالی که من همیشه و حتی زمان جنگ ویتنام به آمریکایی بودنم افتخار میکردم. در حال حاضر آنچه پیش آمده به بهانه تغییر رژیم ایران و در واقع برای دستیابی به نفت و منابع طبیعی شما است و این چیزی است که در ۱۰۰ سال گذشته وجود داشته و تأثیر یک هنرمند در مقایسه با ماشین پروپاگاندا خیلی اندک است. به همین دلیل به نظرم این وضعیت بسیار عذابآور است.»
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: اعتراض سینماگر مطرح آمریکایی به فهرست برترین فیلمهای تاریخ سینما اعلام فیلمهای حاضر در جشنواره کن ۲۰۲۴ ؛ ایران هیچ نمایندهای ندارد غافلگیریهای جشنواره کن ۷۷ برای عاشقان سینما